یادش بخیر .. اینجا مینشیتمو مینوشتم .. از همه چی .. با دوستام حرف میزدم .. از تنهایی درمیومدم .. از دلتنگی خلاص میشدم .. از آرزوهام میگفتم .. از دردم .. برام درمان میشدن .. برام راه باز میکردن .. همدلم میشدن .. شب کاریا .. اون لحظه های کشدار .. بعد رسیدن آرزو .. روزای سخت بارداری .. عاشقانه های یه مامان لاله .. ولی حالا دیگه مثل قبلنا نیست .. وقت کم دارم .. اگه اون چند خط اینستا هم نبود که از دلتنگی پرپر میزدم ..
الان اومدم برای انجام یه کار که دلم منو کشوند اینجا .. خواستم بشینمو یه کم دل سبک کنم ..
چند روز سخت مریض بودم و امروز کمی بهترم .. مسافر راه دور دارم .. معشوق رفته دنبالشون . منم در حال مرتب کردن یه خونه ی شلوغم که اصلا سامون نمیگیره .. دختر کوچولوم کنارم نشسته و داره نقاشی میکشه:) گاهی میگه مامان نگاه کن چی کشیدم .. و من هی باید بگم آفرین و براش لبخند بزنم واسه همین نمیتونم تمرکز کنم ..
دلم برای این خونه و دوستام تنگ شده .. الهی که همه خوب باشین .. اگه توی اینستا هستین میتونین راحت لاله رو پیدا کنین .. به خدا میسپارمتون ..
@laleh4324
عاشقانه درآغوشم گیر ......برچسب : نویسنده : 0laleh55421a بازدید : 189