تنهای تنها ..
ولی اینبار خیلی فرق داره .. غذام روی گازه . کیک توی فر . بوی خوش نرم کننده از لباسای شسته شده که روی رخت آویز جلوی باد کولر پهنن تا خشک شن به مشام میرسه . اتاق نمناکه آخه تازه تی کشیدم . پاهام کمی درد میکنه چون خیلی بدوبدو کردم . صدای آهنگ ملایمی که برای دلم گذاشتم حالمو خوشتر کرده . دو تا عشقام نیستن . فرشته کوچولوم مهدکودکه :) و مرد محبوبم سر کار .. امشب دوباره سه تایی کنار هم جمع میشیم و یه هفته ی رویایی رو میخوام براشون بسازم ..
روزا به قدری تند تند میگذرن که باورم نمیشه .. کمی درونم آشفتست ولی کسی نخواهد فهمید . من مدام لبخند میزنم . مدام عشق میورزم . مدام فضای خونه رو به شادی آغشته میکنم . و اینجوری هیچکس نمیفهمه درونم چه خبره ..
یه سر به غذام میزنم . داره جامیافته :) مزش نمیکنم . مثل همیشه . ولی با عشق همش میزنمو میگم باید خوشمزه شی ها :) و امیدوارم گوش کنه و خوشمزه از آب دربیاد ..
یه مسافرت کوچولو درپیش داریم . دیگه معنای تعطیلات برام یه وجهه ی دیگه داره . دیگه پنجشنبه جمعه ها یه مفهوم دیگه پیدا کردن . و رستها ... واااای از این رستهای فوق العاده ..
خوشحالم که کنار مرد زندگیم موندمو عاشقانگی کردم . خوشحالم که مثل خیلیا ترکش نکردمو برای خودم یه زندگی دیگه یه جای دیگه بنا نکردم . و امیدوارم برای همیشه سه تایی کنار هم بمونیم و خوش باشیم ..
وای چقدر نوشتن خوبه ...
فک کنم کیکم آماده شده :) برم دنبال کارام :)
+ نوشته شده در شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 18:23  توسط لاله |
عاشقانه درآغوشم گیر ......برچسب : همیشگیم, نویسنده : 0laleh55421a بازدید : 192